وصیت نامه سردارشهید محمد علی شاهمرادی

به نام خدای شهید، به نام خدای یکتا
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عندربهم یرزقون»
جبهه نبرد حق علیه باطل و حملات تجاوز کارانه سیاهدلان بعث به مرزها و شهرهای میهن‌مان زمینه‌ای وسیع را برای مسلمانان متعهد و جوانان غیور میهن‌مان در جهت آزمایش الهی فراهم ساخت و جناح‌های اسلامی و غیر اسلامی را بیش از پیش بر امت مسلمان آشکار نمود و چه بسیار دلاوران متعهدی که از اقصی نقاط دور کشورمان نیازمند و مشتاق به میدان آزمایش شتافتند... و با نثار خون خود در راه الله افتخارنامه پیروزی دراین آزمایش را مهر کردند. پس این تنها راه و آخرین راه بود. هدف‌های بزرگ را باید از راه عمل‌های بزرگ به ثمر رساند. اسلام مهم و هدف اسلامی عظیم و فوق‌العاده بود. برای رسیدن به آن می‌بایست از سر و جان گذشت. در طریق آن باید مال و جان فدا کرد و هر تلاش که جز آن باشد کوتاهی است. ما اندیشیدیم که جز خون دادن نمی‌توان اسلام را برپای دارد. جزخون ریختن به پای درخت اسلام نمی‌توان آن را سرسبز و شاداب نمود. بدین سان با حماسه‌ای  هستی‌ساز حیات‌بخش بپای خواستیم و تنها چیزی که داشتیم و قابل تقدیم بود یعنی جان را فدای اسلام و هدف اسلامی خود کردیم.
ولی شما ای متعهدان و روشنفکران، ما خون را نثار اسلام کردیم تا خون شما رنگ گیرد. ما تاریکی و دشواری را بر خود پذیرفتیم تا راه شما روشن باشد. ما جان خود را چون جرقه‌ای در این فضا قرار دادیم تا آسمان شما مهتابی گردد. و اینک اگر از این پس تباهی پدید آمد، باید بر شما افسوس خورد. بر شما گریست...
مراقب خود، جامعه خود و وظیفه و تعهد خود باشید تا حماسه‌تان را از ذهن شما بیرون نکنند. روح قدرتمند‌تان را از شما نگیرند. ما پاسداران اسلام بخاطر اسلام و دفاع از آن زیر تانک و خمپاره رفتیم و توهین‌ها شنیدیم، بی‌حرمتی‌ها دیدیم، در بند خصم افتادیم، تا اسلام ازبند‌ها آزاد شود. تن به مرگ سپردیم تا اسلام زندگی را از سر گیرد. ما ازاسلام دفاع کردیم با زبان، با تفنگ، با دست خالی و با چنگ و با دندان آخرین رمق خود را در این راه باختیم. موجودی خود را مایه گذاردیم. در هیچ حال یگانگی اتفاق وحدت کلمه خود را از دست ندادیم. به اندیشه نیش زدن‌ها، بی‌توجهی‌ها عدم جلب و جذب‌ها نبودیم.
ای پدر پیر، ای آن‌ها که آبروی اسلام و ذخایر اسلامید، حبیب و مسلم بن عوسجه‌ها را ببینید که چگونه هدف‌داری کردند و در راه وظیفه سر و جان باختند.
شما مادر و خواهران گرامی، زنان و همسران امامان خود را ببینید که چگونه درراه رسیدن به هدف، آن‌ها را تشویق کردند. چه بسیار از‌ آنان که در رفتن به میدان، آن‌ها را تشویق و تشجیع کردند. چه بسیار مادران که خود کفن بر تن فرزندان خود پوشیدند و دیدید که آن‌ها هرگز راه آن‌ها را سد نکردند.
شما جوانان بکوشید در آغوش اسلام زندگی کنید از اتلاف عمر در حاشیه‌ها و از پروردن خیالات خام در سرها بپرهیزید. جوانان، حسین (ع) را دیدید برای حفظ اسلام دست ازجان شستند برای حیات اسلام خود را در کام مرگ افکندند و تشنه جان دادند.
برادر و خواهر معلم، به دانش‌آموزان بیاموز رمز حیات هر ملت، هراس نداشتن از مرگ است. ملتی که از مرگ نمی‌ترسد، همیشه زنده است و مردمی که زندگی نکبت بار را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح می‌دهند، همیشه مرده‌اند.
و این همان سخن نغز امام در نهج البلاغه است که می‌فرماید:
(فالموت فی حیاتکم مقهور این و الحیاه فی موتکم قاهرین)
مرگ در زندگی ذلت باراست و زندگی در مرگ پیروزمندانه و قهرآمیز
بلی برادر معلم، به آن‌ها بیاموز بهشت زیر سایه شمشیر‌هاست و به آن‌ها بیاموز:
(المؤمن الدنیا خماره و العمل همته والموت تحفته و الجنه سبقته)
مؤمن، دنیا، آمادگاه مسابقه او، کار، همت او، مرگ، هدیه او و بهشت جایزه برندگی اوست. مسلمانان بر اساس این جهانبینی از مرگ نمی‌هراسند و شهادت را سعادت می‌دانند.
پس خوب می‌دانی که چه رسالتی سنگین بر دوش‌داری مواظب باش برادر. شما ‌ای کودکان و ونوجوانان، کودکان و نوجوانان حسین(ع) را ببینید که آن‌ها را روی خار و خاک خوابانیدند و این کودکان اشک خود را از دشمن خدا پنهان نمودند و به شما پدر و مادر و برادران و خواهران و فامیل عزیزم، اگر شهید شدم خداوند به شما صبر و استقامت دهد، هر انسانی باید برود به دنیای دیگر پس حال برای رسیدن به آن دنیا باید از کوتاه‌ترین راه رسید، چرا بنشینیم؟ چرا حرکت نکنیم وبه دیگران برسیم؟ از قافله عقب نمانیم. برای رسیدن به الله باید کوتاه‌ترین راه را انتخاب نمود. و من هم کوتاه‌ترین راه را از دیگران یاد گرفتم و به دنبال آن می‌روم تا به منزل اصلی برسم. امید است هرچه زودتر. پس پدر و مادر ناراحت من نباشید زندگی همین است.
زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو
برادران قرار بر این بود که منوچهر سلاح مرا برزمین نگذارد، ولی حال من سلاح منوچهر را برزمین نمی‌گذارم. امید است که سلاح مرا هم فرزندان شما برگیرند. فرزندان خود را طوری تربیت کنید که سلاح شهیدان را بر زمین نگذارند. چون این فرزندان شماها هستند که آینده اسلام به آن‌ها احتیاج دارد. مرا نزد شهیدان دیگر ورنامخواست بخاک بسپارید.
تمام بچه‌های بسیج را به خدا می‌سپارم و امیدوارم که هر چه بیشتر در راه انقلاب و اسلام فعالیت کنند و همیشه وحدت خود را حفظ نمایند.
دوستان عزیزم یک یک شما را به‌ خدا می‌سپارم و امید است با وحدت خود انقلاب اسلامی خود را تا انقلاب مهدی (عج) ادامه دهید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار