وصیت نامه سردار شهید ابوالقاسم احمدی

وصیت می کنم در حالی که در صحت و سلامتی کامل به سر می برم و حمد و ستایش خداوند که مرا آفرید و عقل و کمال و عزت به من عطا کرد تا به این سن رسیدم و خدا را شکر که فرصتی به من عطا کرد تا این وصیت نامه را بنویسم و امیدوارم که مورد قبول درگاه حق قرار گیرد و مرا ببخشد و مورد رحمت خود قرار دهد...

اول از بدهکاریهای خود شروع می کنم که از طلب کاریهایم که چهل هفت هزار تومان از سید عبد الرزاق و هفتاد هزار تومان از مشهد یوسف مشهد علی اکبر طلب دارم که آنها را وصول می کنید .
و پول سید حسینی را می پردازید و نماز و روزه هایم را تا آنجایی که به یاد دارم به جای آورده ام و اگر خدا قبول کند بدهکاری ندارم .ومقدار پنجاه هزارتومان پول در بانک ملی شهرکرد شعبه ملت دارم که می گیرید و برای ایام تعزیه خرج می کنید و خمس آن را می پردازید و از ثلث مال خودم برای رفتن به حج استفاده می کنید و ایام تعزیه را هم در خانه خودم می گیرید و ساختمان و یک حبه و نیم هر از چاه ایوانه دارم با ساختمان متعلق به فرزندانم است که خواهر برادری تقسیم می کنند و سیصد هزار تومان پول به حساب ساختمان سپاه ریخته ام که اگر توانستند فرزندانم ساختمان آن را بگیرند و ما بقیه آن را به اقساط بپردازد و وکیل ووصی خودم زوجه ام می باشد و یک قالی و یک اطاق از سمت شرق ساختمان متعلق به زوجه ام می باشد و اگر خواست پهلوی بچه هایش زندگی کند کسی حق مزاحمت آن را ندارد و اگر خواست شوهر کند دو عدد قالی حق دارد ببرد و حق ساختمان ندارد و پول قبالش را هم دریافت کرده و به حساب حج ریخته است و از ثلث اموال خود به حج برود و ما بقیه اموالم متعلق به فرزندانم می باشد

خداحافظ به امید آمرزش رحمت حق سید ابوالقاسم احمدی
10/1/1373